ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

13 بدره در به در

  1392/1/13 سامبولیییییییییییییییییییی سیزده به درتون در به در. خوش گذشت؟؟؟؟سبزه هاتونو گره زدین؟؟؟؟؟ الهی که همیشه شاد و سالم باشید. جونم براتون بگه خانواده ما که امروز رو طی یک نقشه از قبل طرح ریزی شده  در خارج از شهر و داخل جنگلهای سرسبز مازندران گذروند. جای همتون سبز امروز صبح بر خلاف همه روزهای هفته ساعت 8 بیدار شدیمو  وسایلی که از شب قبل جمع کرده بودیم گذاشتیم تو ماشینو ساعت 9 دم خونه ریحانه خانمی بودیم. اما ریحانه خانم هنوز تو خواب ناز تشریف داشتن.  بعد از چند دقیقه که از حضورمون گذشت ریحانه خانمی هم بیدار شد و همگی با هم حرکت کردیم به سمت جنگل. بین راه یه سر به عزیز و آ...
14 فروردين 1392

ضیافت شام به همراه خاله مرمر

 1392/1/10 سامبولی جونم براتون بگه، دیروز بعد از ظهر منو خاله حلی رفتیم خونه ریحانه جونی عید دیدنی. البته من که همیشه اونجام اما ایندفعه برای همراهیه خاله حلی رفتم.  اولش که ریحان خانم در حال ناهار خوردن بود و منو خاله حلی هم با اینکه ناهار خورده بودیم اما باز کنار جیگر دوباره سوخت زدیم به بدن بعدشم که مامانی برامون چایی آورد و یادش رفته بود که برای جیگر چایی بیاره. تازه رفته بود تو آشپزخونه که براش چایی بریزه. ریحانه هم با اون نگاه های پر از شیطنت و نقشه هی منو نگاه میکرد هی شکلاتها رو میپایید.  منم که متوجه نقشه شومش شده بودم  ظرف شکلاتها رو برداشتم که بگذارم رو اُپن یهو ریحان بی ...
11 فروردين 1392

اولین جنگل گردی سال 92

1392/1/7 وعلیکم السلام حاج خانم جیگرطلا حال شما؟؟؟؟؟؟ چه میکنی با زحمتهای ما؟؟؟؟؟ جیگرجان میشه هر وقت این پست رو برای اولین بار خوندی تو کامنتها بنویسی که چند سالته؟؟؟؟؟؟؟ البته اگه تا اون موقع این وبلاگ پابرجا بود.  ممنون میشم جیگرممممممممممممممممم خب دیگه بریم سر وقت گزارشات روزانمون: عرضم به حضور انوره شما، دیشب مامانی و بابایی و ریحانه بعد از عید دیدنیهاشون برای شام اومدن خونه مادرجون و ریحانه خانم با حضورش محفل یخ بسته  ما رو گرما بخشید.  خخخخخخ ریحانه این گرمات تو حلق هر چی بدخواه مدخواهته.  هر چی فضول باشی که میخوان تو زندگیتون سرک بکشن بلکه بتونن ...
9 فروردين 1392

نصفه شب گردی

سامبولی عرضم به حضورتون که امروز ظهر در یک حرکت بسیور بسیور شیک و مجلسی ریحانه خانم و مامانی و بابایی اومدن خونمون  و ناهار رو مهمون ما بودن. البته ایشون و اوشون خودشون صاحبخونه ان. ریحانه خانمی هم که موقع ناهار فقط سالاد خورد  و بعد از تمام شدن ناهار رفت سر دیگ پلو و قاشق به دست مشغول خوردن پلوی خالی شد. بعد از ظهر هم زودتر رفتن خونه. اما شب بنده یه اس به مامان خانم محترم دادم و پیشنهاد بیرون رفتن دادم اما جوابی دریافت نکردم تا ساعت 12:30 شب مامان خانم زنگ زدن که تازه متوجه اس شما شدم و حالا آماده شو میایم دنبالت بریم دور بزنیم. عمه طوبی هم تشریف داشتن بنده هم که قند ...
7 فروردين 1392

عید دیدنی از جیگرطلا

 1391/1/4 سامبولی بلیکم جیگرطلا حال شما؟؟؟؟ چه میکنی با زحمتهای ما؟؟؟؟؟ خوفی؟ خوشی؟؟؟ سلامتی؟؟؟؟؟؟؟ عید شما مبارک، صد سال به این سالها. هر روزتان نوروزف نوروزتان پیروززز دم شما گرم دیگه. امشبو خوب ازمون پذیرایی کردی. درسته که همون اولا تو بغل بابایی خوابیدی اما بازم دمت جیز . . . چیه خب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! اصلا دوست دارم هی واسه جیگرم هندونه پرتاب کنم. هی راه برم واسش  نوشابه باز کنم. مشکلیه؟؟؟؟ چیه همه گوش وایستادین ببین ما چی میگیم؟ زشته خو. برین به کارتون برسین................ نه حالا نمیخواد برید. تا اینجا که اومدین گوش وایستین...
5 فروردين 1392

سال نو مبارک

 1392/1/1 سلام سلام صدتا سلام به قول فامیل دور: عید شما مبارک، صد سال به این سالها، هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز  خوش میگذره؟ خوب آجیل و میوه وشیرینی خوردین؟؟؟؟ ببینم اینجا چندتا پسته خور و مرفه بی درد داریم ریحانه خانم شما چطور؟؟؟؟ تا اونجایی که من میدونم این دو روزی خوب دلی از عزا در آوردی و کلی با شکلاتا و شیرینی ها و آجیلها به خودت حال دادی و خوش گذروندی. نوش جون همتون جیگرطلا از خدا میخوام سال 1392 سالی سرشار از خوشی و سلامتی برات باشه و کلی چیزهای خوب یاد بگیری و در کنار مامانی و بابایی لذت زندگی رو ببری. حالا بریم سر وقت گزارش کار :  صبح روز چهارشنبه...
1 فروردين 1392

آخرین کلام سال

  1391/12/28 سلام  سلامی به قشنگیه نرگسها و سنبلها و ماهی های قرمز کوچولو که این روزا همه جا می بینیمشون و نوید عید و تازگی رو بهمون میدن. این روزها همه درگیر گردگیری خونه هامون بودیم و بدیها و زشتی ها رو از خونه هامون دور کردیم و به جاش قشنگی و طراوت رو جایگزین کردیم. امشب آخرین جلسه قرآن سال 1391 تو خونه جیگرطلا برگزار شد. امیدوارم به حق قرآن در این روزهای آخر سال خونه دلامون از هر چی بدی و زشتی پاک بشه و به جاش مهر و دوستی بشینه. خدایا به لطافت بارون رحمتت مرهمی باش برای قلب اونهایی که سالهاست در آرزوی شکستن سکوت خونه هاشون با صدای خنده و گریه بچه هاست. اونایی که با کلمه مادر...
29 اسفند 1391