دیدار با طاها
امروز ناهار رفتم خونه مامان دوستم ( عالمه جون )، آخه مامانش از مکه اومده بود . طاها کوچولو هم اونجا بود. ماشاالله هزار ماشاالله خیلی بزرگ و بامزه شده. شیطون بلا 6 تا دندون هم داره. اولش که رفتم خواب بود اما بعدازظهر بیدار شد. بعدازظهر هم مادرجون و ریحانه و مامانی اومدن اونجا. ریحانه جون هم با شیطون بلا بازی کرد. حتی یه بارم به زور و اصرار طاها رو بغل کرد اما زودی گذاشتش پایین. کلی با اسباب بازیهای طاها جون بازی کرد. شب هم همراه بابایی و مامانی رفت خونه عزیز و آقاجون. ...