ریحانه جونی تو لباس مامانی و بابایی
سلامممممممممم
امشب ریحانه جونی و مامان و بابا و زندایی و دایی مهدی شام خونمون بودن
نمیدونید چه حالی میده وقتی دستشو میگیرم و میبرمش دستشویی تا جیش کنه
هیچ وقت فکرشو نمی کردم با انجام این کار اینقده ذوق کنم.
خدا قسمت همه بکنه
امشب وقتی ریحانه جونی رو خواستم ببرم دستشویی گفت نه دستمو نگیر گفتم چشم خودت بیا
با هم رفتیم دم در دستشویی و تا خواستم باهاش برم داخل همون دم در وایستاد و گفت نه تو بیرون
یعنی تو بیرون باش. گفتم چشم من بیرون میمونم و نگاهت نمی کنم. تو برو داخل وقتی جیش کردی منو صدا کن تا بیام بشورمت.
گفت باشه و رفت تو، قربونش برم خودش لباسشو داد بالا تا نجس نشه
وقتی جیش کرد گفت اییییییی جیششششش
منم رفتم داخل و شستمش. وقتی پاهاشو میشورم خودش پاشو با دمپایی بلند میکنه تا آب داخل دمپایی خالی بشه.
الهی خاله فدا زرنگیت بشه. ناناز خودمی
وایییییییییییی امشب مامانی چندتا عکسشو بهم نشون داد که لباسای بابایی و مامانی رو پوشیده بودی. اونقده ناز شدی که دلم نیومد عکسات نگذارم.
جیگر طلا با تیشرت بابایی
نفس خاله تو لباس مامانی