مهمونی خونه خاله مرمر
1391/10/17
امروز خونمون مهمونی داشتم. چون این ماه تولدمه و دوره دوستا هم تو این ماه بود جفتشون رو تو یه روز گرفتمو برای عصرونه کیک درست کردم. صبح جیگرطلا همراه مامانی اومد خونمون. دایی مهدی و زندایی هم یه سر اومدن پیشمون و صبحانه رو با ما خوردن.
ظهر اولین مهمونمون خاله مهسا و امیرعلی بودن. اولش ریحانه و امیرعلی مثل دو تا خانم و آقای جنتلمن رفتار میکردنو خیلی مودبانه سر جاشون نشسته بودن و زیرزیرکی همو نگاه میکردن. بعد از اومدن خاله حدیثه و طهورا یه کمی جو مناسبتر شد و بچه ها با هم بیشتر گرم گرفتن.
یه بارم که منو ریحانه و طهورا با هم در حال شعر خوندن بودیم ریحانه دو دستی چسبید گردن طهورا رو گرفت و خواست بوسش کنه که طهورا با جیغ و گریه رفت بغل مامانش
موقع ناهار که ریحان تو بغل من نشست و فقط پلوی خالی خورد. بعد از ناهارم ریحانه و امیرعلی زود خوابیدن اما طهورا نمیخوابید. بالاخره با ترس از خاله حلیمه خوابش برد.
وقتی بچه ها بیدار شدن کیک رو آوردیمو بچه ها با دیدن کیک کلی ذوق کردن. هشون عاشق تولدن. موقع باز کردن کادوها هم با چنان دقتی به دستم نگاه میکردن.
برو ادامه مطلب
خانم و آقای جنتلمن
اینم از کیک دستپخت خاله مرمر سرآشپز. دیزاینم تو حلق هر کی که بهش بخنده
اینم از ژله سوپرایز یا همون ژله عشق البته بعد از شبیخون زدن
ریحانه جونم در حال کمک کردن به خاله برای باز کردن کادوها
اینم از عکسی که خود ریحان گرفت. قربون عکاسم برممممممممممم