ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

فینگیل بانو و فسقل خان

1391/9/28 0:35
نویسنده : خاله مرمر
694 بازدید
اشتراک گذاری

1391/9/27 

شب تو اتاقم نشسته بودمو شمیم عشق میدیدم که صدای ماشین و بعدم صدای زنگ اومد. ریحانه جونم اومده بود اما تو بغل مامانی خواب بود. مامانی ریحان رو گذاشت تو اتاق پیش مادرجونو خودش همراه بابایی رفت خونه دوستشو میخواست زود برگرده.

نیم ساعت از رفتن مامانی میگذشت که مادرجون صدا زد خاله مرمر بیا پایین ریحان بیدار شده و گریه میکنه. منم زودی دویدمو رفتم بغلش کردم. جیگرم خوابش نصفه مونده بود و وقتی دید مامانی نیست گریه کرده بود اما وقتی اومد بغلم آروم بود. همونجور تو بغلم سرشو گذاشت رو دوشمو میخواست بخوابه. یه کم بعدشم تو بغلم خوابید. 

وقتی مامانی اومد جیگرم خواب بود. نیم ساعت بعد از اومدن مامانی جیگرم بیدار شد. یه بارم تو خواب یه کوچولو گریه کرد و میگفت بریم خاله مرضی.

موقع شام جیگر طلا یه کوچولو غذا خورد و بعدش اومد سراغم که خاله مرضی پاشو هوهو چی چی کنیم. منم که حریف این فینگیل بانو نیستم نتیجه امر بلند شدمو با هم قطار بازی کردیم. 

بعد از شام جیگرم رفت خونه و من موندمو خاطرات جیگر طلا

راستی امروز دایی رسول چندتا عکس دیگه از فسقل خان فرستاد. خاله قربونش بره. خیلی دلم میخواد بغلش کنمو smileبهش بگم کچــــــــــــــــــــــــــــــــــل جیگره مائیتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت
 پيچك » بخش تصاوير زيباسازی »
 سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

واسه دیدن عکسها برو ادامه مطلب

جیگرطلای بنده در حال کشتی گرفتن با کلید و شلوار پدرجون

بعد از خوردن غذا هر چی بهش گفتم صورتتو پاک کن زشت شدی میگفت نه من خوشگلم 

و حالا اینم از فسقل خان

فقط من موندم این خان دایی چی با خودش فکر کرده که رفته کنار این فسقل خان عکس گرفته!!!!!متفکر مثلا میخوای بگی فسقل شبیه توئه؟؟؟ متفکر

نیست خیلی زشتی، منم این عکستو میگذارم که قیافت معلوم نیست. اینجوری خوشگلیه فسقل هدر نمیره

فسقل خان پسره اونوقت من نمیدونم چرا مامان دهقانی نصفه وسایلشو آبی گرفته نصفه دیگه رو صورتی!!!!!!متفکر خو اینجوری بچم دچار بحران شخصیتی میشه. تصاوير جديد زيباسازی
 وبلاگ , سايت
 پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدهمشم که دایی رسول جلو چشمشه بچم توهمی شده. خدایاااااااا خودت به داد بچم برس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان محمد و ساقی
28 آذر 91 14:49
ریحانه خیلی بهت عادت کرده مرمر.مامان شدی باید از دوتا بچه نگهداری کنی
مامان محمد و ساقی
28 آذر 91 14:51
این نی نی کوچولوی تازه به دنیا اومده مگه کجاست نمیتونی ببینیش؟
همووووووووووون منم تو این فکز بودم.حتما" دو دل بودن که دختره یا پسر


این فسقل خان خونش دارابه.
نه بابا از اول میدونستن پسره. اما بازم یه سری وسایلو صورتی گرفتن.
سارا
28 آذر 91 18:46



رضوان مامان رادین
29 آذر 91 11:36
ای جونم خیلی شیرینه این ریحانه جیگر. فسقل خانم که دیگه نگووووووووووو
خله حلیمه
29 آذر 91 13:30
اول قربون دخترم بشم که خانومهچه پسری گل پسری چقدر ناز فسقل خاندرتعجبم چهل روز ما چرا اینجوری میکنهکشته ی سیسمونی مامان فسقل خان


خاله جان وقتی منو تو رو خریداشون نظارت نداشته باشیم همین میشه دیگه.
هدیه جووووووووووووووون
29 آذر 91 18:52
سلام
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنیم . . .



ممنونم، یلداتون مبارک
خاله ی نـــــــورا!
29 آذر 91 19:35
اینقدر این لحظه ها که میان بغلت و آروم میشن و سرشون رو میزارن رو شونت و میخوابن لذت بخشه که نگوووو.... دلم خواس الان نورا کجایی
ای جانم چه فسقل خان کوچولویی


آخ گفتــــــــــــــــــــــــی
رضوان مامان رادین
29 آذر 91 23:33
اندوهت را به برگها بسپار
واپسین روزهای پاییزت بخیر
دوست چهار فصل من
یلدایت پر از مهربانی


مرسی عزیز دلم، تک تک روزهای زندگیتون یلدایی
دایی رسول
1 دی 91 21:54
قضاوت با شما ؟
فسقل به کی رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به من یا به بقیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن