ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

جیگرطلای کدبانوی من

1391/9/26 0:45
نویسنده : خاله مرمر
367 بازدید
اشتراک گذاری

1391/9/25

شب ساعت 8 بابایی ریحان اومد دنبال منو مادرجون و ما رو برد دکتر تا گچ پای مادرجون رو در بیاریم. هوا هم خیلی سرد بود و بارون میومد اما سردیش مثل وقتاییه که میخواد برف بیاد. خیلی سوز داشت.

یه ساعت تو مطب معطل شدیم تا نوبتمون بشه و دکتر گچ رو در بیاره. دکتر و کارمنداش همگی آدمهای بی نهایت خودمونی و خوش برخوردی هستن و خیلی زود باهات گرم میگیرن. امکان نداره بریم تو مطب این دکتر و با نیش باز از مطب بیرون نیایم. انگاری سالها باهاشون رفیقی. اصلا برات کلاس نمیگذارن. . . کاش همه ما همینطور بودیم.

بالاخره ساعت 9:30 کارمون تمام شد و مادرجون هم موقع در آوردن گچ کلی جیغ جیغ کرد و همش میترسید اون تیغه پاشو ببره. 

بعد از اونجا زودی رفتیم دنبال مامانی و ریحانه و همگی با هم رفتیم خونه مادرجون. مامانی و بابایی میگفتن این روزا ریحان میره بالای چهارپایه و به مایکرویو و ظرفهای ادویه دست میزنه. دیشبم رفت بالای چهارپایه شیر آب رو باز کرد و میخواست ظرف بشوره بعد به مامانی میگفت: مامانی تو پات درد میکنه بشین من اروم آروم آب میکشم.

امشبم موقع شام اول یه لقمه به عروسکش میداد و بعد خودش میخورد. بعد از شام کلی با هم لی لی لی لی حوضک و شعرهای دیگه خوندیم. بعدم با هم عکسهای توی گوشیمو نگاه کردیمو ریحان همه عکسها رو معرفی میکرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

رضوان مامان رادین
26 آذر 91 17:19
به به چقدر ریحانه جونی کمک میکنه به مامان و مامانیش..
خاله حليمه
26 آذر 91 18:04
آفرين به دخترم كه ديگه بزرگ شده قراره كاراي مامانيشو برسهخداروشكر حاج خانوم گچ گرفت راحت شد توهم راحت شدي خاله مرمرخسته نباشي پهلوان


نوکرتم به مولا
مامان امیرناز
27 آذر 91 18:42
سلام عزیزم این کدبانو بودن ریحانه به خاله اش رفته وگرنه ما که از مامانش چیزی ندیدم زود حرفمو پس می گیرم تا خاله جونش دعوام نکرده بابا جون شوخی کردم دوست جونمم کلی کدبانوست

باور کن ما هم از این خواهرمون هنری ندیدیم. یعنی اگه من نبودم کارش زار بود.
خاله ی نـــــــورا!
27 آذر 91 22:51
مادرشوهر ریحانه عسلیِ کدبانو الهییییییییییی چقده تو مهربونی
مامان محمد و ساقی
28 آذر 91 14:48
آفرین به ریحانه جون
میگم مرمر اون شکلک که جلو جیغ کشیدن مامانت گذاشتی خیلی باحاله
ولی من یه روز از مطب اینا با فشار پایین اومدن تو ماشین و غش کزدم.روزی که به من گفتند هر دو زانوت باید عمل شه


وااای چه بد، خدا شفا بده.