ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

و مرگ نام کوچک زندگیست

1391/9/9 15:02
نویسنده : خاله مرمر
345 بازدید
اشتراک گذاری

 1391/9/9

امروز صبح بابایی و مامانی و ریحانه اومدن دنبالم. با هم رفتیم خونه آقاجون. دم در کلی آدم وایستاده بود و جنازه آقاجون تو اتاق بود.

بعد از دو روز دایی کوچیکه رسید و همه بچه ها و نوه ها بالا سر آقاجون بودن. آقاجون خیلی راحت و قشنگ تو تابوتش خوابیده بود. مثل همیشه سفید و تمیز بود.

همیشه از دیدن جنازه میترسیدم اما امروز وقتی رفتم تو اتاق اصلا از بغل کردنش و بوسیدنش واهمه نداشتم. دلم براش تنگ شده بود. سر ساعت 9 به سمت آرامگاه ابدیش حرکت کردیم. 

اول بردیمش تکیه المهدی براش نماز میت خوندیم. تو تمام مدت به یاد چند روزی که خونمون بود میوفتادم. میگفت شب میخوام برم تکیه مراسم اما بی بی میگفت نه تو نمیتونی تنهایی بری. آقاجون با چنان ناراحتی میگفت 10 شب محرم اومد و رفت اما من همش یه شب رفتم تکیه. اما خدا رو شکر دوباره بابا دو شب بعدشم بردتش تکیه و حالا بدن بی جانش تو تابوت اومده تکیه.

همه با دیدن بی بی قوت قلب میگرفتیم. بی بی خیلی خودشو حفظ میکرد و همش بهمون میگفت گریه نکنین آقاجون از گریه هاتون ناراحت میشه. بی بی و آقاجون خیلی همدیگه رو دوست داشتن اما حالا بی بی تنها شده.

اصلا باورم نمیشه آقاجون برای همیشه از پیشمون رفته و دیگه پیشمون نیست که وقتی باهاش شوخی میکنم و سر به سرش میگذارم بگه جان محمود اذیت نکن. 

آقاجون این چند وقته همش تشنه بود و همیشه ازمون آب خنک میخواست. امیدوارم به حق بی بی فاطمه زهرا از حوض کوثر سیراب بشه. امیدوارم امشب آقا اباعبدالله شفاعتش رو بکنه و زبونش رو گویا کنه.

خدایا از سر تقصیراتش بگذر. خدایا بهشتت رو نصیبش کن. خدایا تو رو به حق لب تشنگان کربلا آقاجونم رو ببخش و بیامرز.

او نمرده است

فقط

از کوچه ای به کوچه ی دیگر رفته است 

 از همینجا از همه دوستای گلم ممنونم بابت پیام های تسلیت و برای جبرانش تنها میتونم آرزو کنم که همیشه در زندگی شاد باشید و غمی در دلتون نباشه. 

امشب شب اول قبر آقاجونمه. اون همیشه برای هر کسی که فوت میکرد نماز شب اول قبر میخوند و میگفت این نماز قرضیه. من میخونم تا وقتی مُردم دیگران هم برای من بخونن.

اگه زحمتی براتون نیست ازتون میخوام یه امشبو برای آقاجونم دو رکعت نماز لیله الدفن بخونین تا نماز شما اون رو از عذاب قبر نجات بده. این راهیه که همه ما میریم و امیدوارم هیچ کدوم از شما دوستای خوبم دچار عذاب قبر قرار نگیرید.

نماز شب اول قبر: رکعت اول بعد از حمد یک آیه الکرسیو رکعت دوم بعد از حمد 10 بار سوره قدر (اناانزلنا)

و بعد از سلام نماز بگویید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابِها اِلى قَبْرِ محمود قاسمی حیدری

بازم از لطف همتون سپاسگزارم و امیدوارم چشمهاتون روز بد نبینه

 


امروز وقتی از تشییع جنازه برگشتم دایی مجتبی اومد تو اتاقمو گفت واسه ریحان یه بسته اومده. سی دی بلاگ جیگرم رسیده. ممنونم مدیریت نی نی وبلاگ. خوشحالم که همچین مدیر کار درستی داریم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان طاها
9 آذر 91 16:02
سلام عزیزم $$$$$$_______________________________$$$$$ __$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$* ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$* ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$ ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$**** __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,, _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,, ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$ ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,, _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',, *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____* ______,;$*$,$$**'____________**'$$***,, ____,;'*___'_.*__________________*___ '*,, ,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,, *.° ? ...° ....O .......°o O ° O ... .................° .............. ° ............. O .............o....o°o .................O....° ............o°°O.....o ...........O..........O ............° o o o O ......................? ...................? ...............? ...........? _________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..... *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-. به منم سر بزن اپدیتم نی نی رو هم ببوس به روزی به خبر بده
رضوان مامان رادین
9 آذر 91 16:13
خدا رحمتشون کنه.
حتما امشب نماز لیله الدفن را به امید خدا میخونم.


رضوان جان بی نهایت سپاسگزارم
bootimar
10 آذر 91 0:03
سلام،تسلیت می گم؛منم پارسال 9 آذر خاکسپاری پدربرزگم بود و امروز سالگردش؛خدا هممون رو بیامرزه


ممنونم، تسلیت میگم. امیدوارم همه پدربزرگها و مادربزرگهایی که این دنیا رو وداع گفتن مورد رحمت ایزدی قرار بگیرند
مامان محمد و ساقی
10 آذر 91 13:01
سلام مرمر جان
تسلیت میگم عزیزم
غم آخرتون باشه
ایشا... روحشون شاد باشه
چهرشون هم قشنگ و نورانیه
ایشا... خدا بهتون صبر بده
مرمر جان متاسفانه من هیچکدوم از پدربزرگهام رو ندیدم ولی خیلی دوست داشتم منم خاطراتی با پدربزرگ داشتم.حتما" تو ازشون کلی خاطره داری.خاطرات زیبا و به یاد ماندنی.


ممنونم از پیامت مامانی، امیدوارم همه پدربزرگها و مادربزرگهای از دنیا رفته روحشون شاد باشه
مامان محمد و ساقی
10 آذر 91 13:01
سی دی بلاگتون هم مبارک باشه عزیزم
دایی
10 آذر 91 13:43
خدا رحمتش کنه آقا جون رو واقعاً ادم مظلومی بود.
زن عموم چند روز قبل بهم زنگ زد گفت یه شعر خوب برا سنگ قبر دادوود پیدا کن
دیروز با عمو اومدن خونه خیلی وقت بود زن عمو رو ندیده بودم واقعا پیر شده بود شنیده بودم داغ جوون مادرو رو پیر میکنه ولی ندیده بودم تا دیروز.



داوود رو خدا بیامرزه. خیلی زود گذشت اما مطمئنم که برای مادرش خیلی سخت گذشته. امیدوارم خدا بهشون صبر بده
دایی رسول
10 آذر 91 13:47
به یاد آنان که بودند،راه می رفتند،می خندیدند...به یاد آنان که خاطره داشتند...و به یاد آنانکه خاطره ساز بودند...فاتحه ای
خدا رو شکر که آقا جون زجر نکشید.
مامان بزرگم همیشه دعا می کنه که تو بستر بیماری زیاد نمونه و بچه هاش زیاد تو زحمت نباشن
آقا جون هم همینطور بود با این حال که چند روز بیشتر پیشت نبود آبجی ولی همین چند روز هم براش سخت بود.
روحش شاد

ممنونم داداش. امیدوارم بی بی شما 120 سال عمر با عزت داشته باشه و با سربلندی و عاقبت به خیری از دنیا بره
خاله حلیمه
14 آذر 91 18:05
میدونم خیلی اون روز سخت بود یاد گذشته افتادم هرکی هرچی بگه ولی وقتی خدای نکرده وقتی پیش بیاد سخته خیلی دردآور آقاجونو دوست دارم خیلی حالش خوبه عزیز دلم مطمئنم
سارا
19 آذر 91 13:13
اشک تو چشمام جمع شد 13 سال پیش آقا جون من هم در همین روز فوت کرد نوشته هات رو که خوندم احساس کردم همون نوشته های خودمه خدا بیامرزتش چقدر شبیه هم بودن هر دو مظلوم هر دو مهربون هر دو هم در یک روز