ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

بی نام

1391/8/14 23:40
نویسنده : خاله مرمر
2,194 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح مادرجون رو بردیم بیمارستان تا پاشو گچ بگیریم تصاوير جديد
 زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيداما با تدبیرات دکترها و کارمندهای بیمارستان بعد از ساعتها معطلی تصمیم بر این شد که باید بریم مطب فلان دکتر و اونجا گچ بگیریم. نیست تورم شده میخواستن سه برابر پول در بیارن. ما هم از لج واسه شب پیش یه دکتر دیگه نوبت گرفتیم. شبم منو پدرجون، مادرجون رو بردیم پیش دکتر مهربونو پاشو گچ گرفتیم.

شب داشتم شام درست میکردم که صدای ماشین بابایی رو شنیدمو ریحانه جون اومد خونمون. شیطون بلا همون دقایق اول ورودش یواشکی از تو کمد پدرجون استامپ رو برداشتو تمام انگشتاشو رنگی کرد. وقتی مامانی مجبور شد تا دستاشو با وایتکس بشوره خانم به من میگفت خاله مرضی دیدی چیکار کردم؟؟خجالت

راستی صبح مامانی بهم زنگ زده بود ریحانه هی میگفت گوشی بده الو کنم. وقتی گوشی رو گرفت گفت خاله مرضی بیا اتاق من و مامانی(خونه منو مامانی) گفتم نه شما بیا خونه منو مادرجون. گفت باشه میام بعدم زودی گوشی رو به مامانی پس داد و رفت جوراباشو پا کرد تا بیاد خونمون، به مامانی هم میگفت بیا بریم خونه خاله مرضی.

دو شب پیش که خونمون بود بهش گفتم برو بغل مادرجون گفت نه مادرجون پاش درد میکنه و بعدم رفت پای مادرجون رو بوس کرد. یه بارم یهویی رو پای مادرجون نشست و با ترس بلند شد و میگفت رو پای مادرجون نشستم پاش درد میکنه.

ریحانه جون در حال سلفون کشیدن

1

اینم از پای مادرجون

1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نازنین (مامان ثنا)
15 آبان 91 1:13
خاله مرمر پای مادر جونتو دیدم خیلی ناراحت شدم انشالله زودتر خوب بشه برای ریحانه جیگر شیطون
مامان ساقی و محمد
16 آبان 91 20:41
سلام ایشا... هر چه زودتر پاشون خوب بشه حالا یه کم کوزت شو ببین ما چی میکشیم
سارا
16 آبان 91 23:05
انشاالله هر چه زودتر مامان خوب میشه حال میکنم با این شیطنت های ریحانه
خاله حلیمه
20 آبان 91 20:26
انشالله حال حاج خانوم خوب بشه یادمامانم افتادم مثل حاج خانوم شده بود خیلی سخته کوزتی تو میتونی فدات بشم