ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

مامانی غصه نخوریا

1391/7/10 0:33
نویسنده : خاله مرمر
626 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ناهار پدرجون و مادرجون هم اومدن خونه جیگرم. جیگرطلا همراه پدرجون نماز خوند و به محض اینکه سر مادرجون رو دور دید کیف مادرجونو برداشتو اومد تو اتاق تا تخلیه اش کنه و چشمش به شکلاتها افتاد.

مادرجون هم سر رسید و گفت فقط یه دونه بردار. ریحانه هم یه دستشو کرد تو نایلون و یکی برداشت. دوباره اون یکی دستشو برد جلو گفت این دستم نگرفت. مادرجون گفت قربونت برم فقط با یه دست باید شکلات بگیری. ریحانه گفت نه یه توشولو بگیرم

وقتی دید مادرجون بهش نمیده گفت پدرجون بدم. مادرجون گفت باشه یه دونه برا پدرجون بگیر ریحانه هم مشت زد و چندتا گرفت.

بعد از ناهار پدرجون و مادرجون رفتن خونه. بعد از ظهر دوباره مامانی ضعف داشت و کم کم حالش مثل دیروز بد شد. شب بردیمش دکتر و دوباره بهش سرم وصل کرد و یه آمپوله تقویتی هم بهش زد. دکتر میگفت بدن مامانی ویروسی شده. وقتی داشتیم میرفتیم درمانگاه ریحانه هی به مامانی میگفت مامانی غصه نخوریا، گریه نکنیا من غصه میخورم غش میکنم

الهی خاله فدا اینهمه مهربونیاش بشه. تازه موقعی که میخواستیم از خونه بریم بیرون ریحانه یه عروسک شیر و یه سطل که توشو پر میکنه از عروسکا و گیره موهاش رو با خودش آورد. به اصرار اونا رو تو خیابون هم با خودش حمل میکرد و اینور و اونور میبرد. 

وقتی هم که فهمید بابایی میخواد منو ببره خونه زودی کیفشو گرفتو جلو در ایستاد تا مبادا ما بی خبرش از خونه بیرون بریم.

 واسه عکسها هم برید به ادامه مطلب

   1

1

1

1

اینم از جایزه جیگرم، دست سپیده جون درد نکنه

1

1

1

اینم اون سطلی که گفتم

1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان محمد سپهر
10 مهر 91 8:36
انشائ الله كه هر چه زودتر حال ماماني بهتر بشه .خودمونيم عجب سطلي بود
هدیه جووووووووووووووون
10 مهر 91 9:32
سلام ای جوووووووووووووونم مهربون الهی مامانی هم زود زود خوب بشه خانومی غصه نخوری هاااااااا منم غصه میخورم هااااا
bootimar
10 مهر 91 15:06
ای جان چقدر دنیای بچه ها معصومانه است .
مامان میعاد
10 مهر 91 18:45
آخی مامانی خدا بد نده امیدوارم زود خوب شی. چیکار جیگر طلا دارید بذارید هرکاری میخواد کنه بکنه خب
مامانی ریحانه
11 مهر 91 10:33
سلام به همه خاله های مهربون . خدارو شکر خوب شدم . از لطف همتون ممنونم . امیدوارم همیشه سلامت باشید .
مامان محمدرهام جون
11 مهر 91 10:58
عزیز دلم قربون این دخمل مهربون که به مامانش دلدارزی میداده برم
سپیده
11 مهر 91 16:59
www.koodakeman91.niniweblog.com
مامان امیر مهدی
12 مهر 91 12:23
عکسهات قشنگه گلم جایزت هم مبارکت باشه جیگر طلا
رضوان مامان رادین
12 مهر 91 13:32
ای جان قربون شکلات خوردنت چقدر ناز و شیرینی عروسک
سارا
12 مهر 91 14:21
مامانی تا ریحانه رو داری غصه نخوری انشاالله همیشه سلامت باشی
خاله ی نـــــــورا!
12 مهر 91 15:45
سلام
امیدوارم حال مامانی خیلی خیلی زود خوب بشه

مبارکش باشه جایزش... من زمان مسابقه نبودم و نتونستم بیام و به نی نی باحجاب خوشکلمون رای بدم



به به خاله خانم، چه عجب!!!!!!!!!!
اشکالی نداره خاله، همینکه الانم اومدی کلی خوشحالم
خاله ی نـــــــورا!
12 مهر 91 18:55
__**_** _**___** _**___**_______ __**** _**___**_______ **___**** _**__**_______* ___**___** __**__*______*_ _**__***__** ___**__*____*__ **_____**__* ____**_**__**_* *________** ____**___**__** ___*___________ * __*____________ _* _*____0_____0__ __* _*_______@_____ __* _*_____________ __* ___*_____v_____ * _____**_____** خاله جونی ما برگشتیم دوباره، پیشمون بیاین