ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

اولین روز پاییز 91

1391/7/2 0:27
نویسنده : خاله مرمر
382 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب عمو سعید و خاله اکرم و فاطمه زهرا شام اومدن خونه ریحانه جونی. 

فاطمه زهرا هم که یه کمی قاطی کرده بود و زودی عصبانی میشد و همش بین ریحانه و اون جنگ بود. دیروز فاطمه زهرا اولین روز مدرسه اش بود. فکر کنم واسه همینم خسته بود. 

مامانی دیشب بعد از شام به ما کدو پخته یا همون کئی پته به زبون خودمون بهمون داد و کلی حال کردیم و روز 31 شهریور هر سال رو روز کئی خوران نام نهادیم. باشد که رستگار شویم خخخخ

امروز روز اول مهره. اول پاییز. تو یه چشم به هم زدن تابستون اومد و مهمون خونه هامون شد و زودی هم رفت. البته من خوشحالم که رفت.

آخه ما هممون خانوادگی با گرما مشکل داریم. دیشب قرار شد اگه آخر هفته کاری پیش نیومد دوباره بریم ییلاق بابایی اینا.

خدا کنه مشکلی پیش نیاد و بریم البته این دفعه قراره با کلی غذا بریم تا مثل اوندفعه همش احساس گرسنگی نکنیم.

ریحانه خیلی بادمجون و کدو دوست داره. خیلی زیاد. اونقدری که وقتی بادمجون سر سفره باشه هر چی دیگه بیاری جز بادمجون هیچی نمیخوره. حتی وقتی واسه خودشم تمام میشه از بشقاب دیگران بر میداره

امروز سر صبحانه همش کدو پخته هایی که از دیشب باقی مونده بود رو میخورد و به زور چندتا لقمه نون و کوبیده بهش دادیم

چند روز پیش مامانی به بابایی سر یه کاری گفت مجبوری؟ خودم بلدم.

حالا از اون روز همش ریحانه هر چی میشه میگه منبوری؟ بلدم

یه بار که ریحانه و فاطمه زهرا با هم دعواشون شده بود و فاطمه قهر کرده بود ریحانه رفت جلو و بهش میگفت خاله زهرا من دوست من خوب. همشم به خودش اشاره میکرد و میگفت من دوست من خوب

از اون موقع هر وقت خاله اکرمو عمو سعید ریحانه رو میبینن میگن ریحانه من دوست من خوب

1

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

سارا
1 مهر 91 14:50
یادم باشه برا تولد ریحانه جیگر کدو بادمجون بخرم بفرستم
مامان محمد سپهر
2 مهر 91 15:31
چه دعاي قشنگي را در پست ثابت وبت گذاشته بودي خيلي خنديديم
مامان محمد سپهر
2 مهر 91 15:32
ولي خودمونيم ها شوهر كچل هم غنيمته مخصوصا توي اين روزاي بي بخاري!

خب پس مامانی برات دعا میکنم که انشاالله به آرزوتون برسین. فقط بیچاره بابایی
خاله ی نـــــــورا!
3 مهر 91 23:28
ریحانه من دوست من خوب

سلام خاله جوووووووووووننن، چه عجب!!!!! نمیدونی از دیدن نظرت چقدر خوشحال شدم زود باش آپ کن. منتظرما
نورا جونمو هم ببوس
مامان محمد سپهر
4 مهر 91 11:32
عزيزم اين چه دعايي بود برام كردي؟


مامانی من فقط در راستای آرزوهای شما دعا کردم. بده که میخوام همه به آرزوهاشون برسن؟؟؟
مامان محمد سپهر
4 مهر 91 11:33
گلي انشائ االله ييلاق بابايي بهتون خوش بگذره .من هم عاشق خوردن كدو تنبلم.........
سارا
4 مهر 91 12:38
خانمی رفتی تعطیلات؟ چرا نمینویسی؟


سارا جونی شرمندم، این روزا درگیر آخرین کارهای پایان نامم هستم. نمیرسم آپ کنم. به زودی میام. زوده زود
سارا
4 مهر 91 18:34
موفق باشی عزیزم
نازنین (مامان ثنا)
5 مهر 91 2:08
باریکلا به ابن مامان خوش ذوق کلی ختدیدم نصفه شبی. ریحانه جونمو ببوس . دوست عزیز اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن خوشحال میشم سری هم به ما بزن هزار تا بووس برای ریحانه جونی