عید بخور بخور مبارک
سلام جیگرطلا
عیدت مبارک، عید بخور بخور، آشتی با یخچال، روزه خوری در ملأ عام مبارک
دوست جونی عید شمام مبارک
ظهر با ورود دایی مهدی و زندایی به اتاقم بیدار شدم. یه ربع بعدشم جیگرطلا و مامانی و بابایی اومدن. دخترم چنان تیپی زده بود که نگو. از اون تیپهای مکُش مرگه ما
از پدرجون هم عیدی گرفت اما ما چیییییییی؟؟؟؟؟؟ هیچی، همینقدر که زنده ایم باید خدا رو شکر کنیم. کی به ما عیدی میده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد از ناهار همگی قهوه تلخ دیدیمو خوابیدیم. البته ریحانه بازمم مثل همیشه سرحال و بی خواب بود. واسش قصه گفتم اما هیچ فایده ای نداشت. هی گیر داد که بستنی میخوام. با هزار زحمت بی خیال بستنی شد و خودش رفت تو بغل بابایی خوابید.
غروب هم همراه مامانی و بابایی رفت گتاب.
برو ادامه مطلب
زندایی زهرا و جیگرطلا
مامانی و جیگرطلا و زندایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی