ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

اعیاد مبارک

سلام امشب شب بسیار مبارکیه، اول از همه شب تاجگذاری آقا امام زمان (عج) و به امامت رسیدن ایشان. دوم شب به هلاکت رسیدن عمر ملعون. پس درود می فرستم بر آقا امام زمان و تبریک میگم این عید رو به همه انبیا و اولیا که اونها بیشتر از همه ما چشم انتظار چنین روزی بودند. و همچنین به همه مامانا و باباها و نی نی های عزیز تبریک میگم و از ته دل آرزو میکنم که هر چه زودتر شاهد قیام امام بر حقمون و منتقم خون همه مظلومان باشیم و خداوند همه ما را از پیروان واقعی ایشان قرار بده. درود می فرستم بر بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) و درود بر ابولولو بزرگمرد پارسی، منتقم بانوی بزرگ اسلام. و هزاران هزار لعنت خدا و پیامبر بر عمر ملعون و تمامی ظالمان و ستمگران. ...
18 بهمن 1390

واکسن 18 ماهگی

سلام سلام 100 تا سلام دیروز ریحانه جونم واکسن 18 ماهگیشو زد. الهی فدات بشم.اولش خوب بود تا غروب که دیدیم داره تب می کنه، مامانی بهش استامینوفن داد اما خیلی اثر نداشت. شب واسش شیاف هم گذاشت. الهی بمیرم. بچم اصلا حال نداشت. بابایی هم ما رو برد بیرون ، عمه طوبی هم همراهمون بود. تو راه بابایی واسمون رانی خرید جیگر طلا تا رانی رو خورد بالا آورد اما خدا رو شکر حالش بهتر شد. بعدم رفتیم خونه مادرجون. راستی امروز بابایی از جوجه کشی آقاجون واسه جیگرطلا 2 تا جوجه 1 روزه آورد. ریحانه هم کلی نازیشون کرد. اما از اینکه جوجه ها می رفتن طرفش می ترسید.  قربونش برم الهی.  ...
23 دی 1390

هنرمند من

سلام جیگر طلای من  الهی خاله قربونت بره که ابروت بوو شده، الهی خاله فدات شه که اینقدر درد کشیدی. وقتی به اون همه دردی که کشیدی فکر مینکم قلبم آتیش میگیره. دیروز مامانی و بابایی و مادر جون جیگر طلا رو بردن دکتر و پانسمانش رو عوض کردن. جیگرم اونقدر دختر خوبی بود که اصلا گریه نکرد. راستی دیروز جیگر طلا یه دسته گل جدید به آب داد، در پارتیشن رو تا ته باز کرد و اونقدر فشار داد که تق صدا کرد و یه تیکش شکست. بعدم خیالش راحت شد و در رو بست. شبم بابایی و مامانی در رو چسب زدن که دیگه جیگرم نتونه باز کن اما من که چشمم آب نمیخوره. آخه جوجو اگه بخواد کاری رو انجام بده حتما انجامش میده. ماشاالله به پشتکار. فکر نکین دخترم فقط...
27 آذر 1390

یا حسین

ای تشنه شهید سر بریده دل از سر و از پسر بریده در ظهر عطش مگر چه دیدی؟ کز جان و جهان نظر بریدی ای آب حیات دین احمد ای کشتی امت محمد بگذار که از غمت بمیرم کز چشم تو خون بها بگیرم بی سرو سامان توام یا حسین دست به دامان توام یا حسین زهره ی منظومه زهرا حسین کشته ی افتاده به صحرا حسین عاقبت این عشق هلاکم کند در گذر کوی تو خاکم کند ماه محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر را خدمت همه محبان اهل بیت تسلیت عرض میکنم. امیدوارم همگی ما و نوگلانمان از پیروان واقعی ائمه باشیم.                  پارسال محرم ریحانه جون من 6 ماهش بود، همسن کوچکترین...
9 آذر 1390

خواب یک فرشته

ریحانه خاله، این عکستو واسه مسابقه خواب یک فرشته گذاشتم تو وبلاگت. البته همه نی نی ها فرشته اند. همشون ناز می خوابن و میتونن تو این مسابقه برنده باشن. ریحانه جون تو فرشته منی   ...
20 خرداد 1390

دندون موشی

خاله دندوناشو بخوره. دندون موشی. اینجا دخملم داشته شیطونی میکرده وقتی مچشو گرفتیم اینطوری میخنده تا رد گم کنه ...
20 خرداد 1390

جمعه

امروز جمعه است، خونه نشسته بودم داشتم درس می خوندم که مامانی بهم زنگ زد و نیم ساعت با هم حرف زدیم ، بابائی هم با پدرجون رفته بود بیرون، وقتی بابائی  پدرجون رو رسوند خونه بهش گفتم صبر کنه تا من حاضر بشم تا باهاش بیام خونتون. وقتی رسیدم خونتون دیدم دخملم داره با مامانی بازی میکنه . منو که دید کلی خندید . الهی خاله فدا خنده هات بشه . وقتی بابائی اومد تو دستش یه شاخه پر از آلوچه بود که واسه دخملم کنده بود موقع ناهار هم دخملم پیش بندشو بست و مثل یه خانم بزرگ شروع کرد به پلو و خورشت و ماست خوردن. دخملم خیلی دوست داره که خودش با قاشق غذا بخوره آخه دیگه دخملم واسه خودش خانمی شده عسل خاله بعد از ناهار دیگه خوابش گرفته ...
20 خرداد 1390

شب آرزوها

          خدایا ما اگر بد کنیم تو را بنده های خوب بسیار است                تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست؟                         امشب شب آرزوهاست، مامانا، باباها و خاله های عزیز می دونم همتون آرزوهای زیادی دارید، همتون دوست دارید بزرگ شدن بچه هاتون رو ببینید، قد کشیدنشون، تن سالمشون، خنده های قشنگشون، دوست دارید عروسشون کنید، دامادشون کنید.                                 اما یه امشب، فقط همین امشب رو یه...
19 خرداد 1390

خنده عشقم

  چیه خب! چرا اینطوری نگاه میکنی؟ تا حالا خوشگل ندیدی؟ خب حالا بسه، پاشو چرا غش کردی؟ میدونم که خیلی نازم. بگو ماشاالله  ...
19 خرداد 1390