ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

هنرمند من

1390/9/27 14:22
نویسنده : خاله مرمر
600 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر طلای من سلام

الهی خاله قربونت بره که ابروت بوو شده، الهی خاله فدات شه که اینقدر درد کشیدی. وقتی به اون همه دردی که کشیدی فکر مینکم قلبم آتیش میگیره.قلب

دیروز مامانی و بابایی و مادر جون جیگر طلا رو بردن دکتر و پانسمانش رو عوض کردن. جیگرم اونقدر دختر خوبی بود که اصلا گریه نکرد.دکتر

راستی دیروز جیگر طلا یه دسته گل جدید به آب داد، در پارتیشن رو تا ته باز کرد و اونقدر فشار داد که تق صدا کرد و یه تیکش شکست. بعدم خیالش راحت شد و در رو بست.شیطون شبم بابایی و مامانی در رو چسب زدن که دیگه جیگرم نتونه باز کن اما من که چشمم آب نمیخوره. آخه جوجو اگه بخواد کاری رو انجام بده حتما انجامش میده. ماشاالله به پشتکار.

فکر نکین دخترم فقط بلده خرابکاری کنه. نه، جیگرم جدیدا کلی کارای خوب یاد گرفته.دختر

 مثلا وقتی براش لی لی حوضک می خونم انگشتشو تو کف دستش می چرخونه. 

 وقتی براش شعرهای خاله شادونه رو می خونم و تموم میشه میگه مانی یا بابایی اَ اَ اَ یعنی دوباره بخون. وقتیم که دوباره می خونم یه حرکات لبم دقت می کنه و زیر لب به زبون خوش زمزمه می کنه.2

تازه دخترم نماز هم میخونه. سجده میره و مهر رو بوس می کنه و دوباره بلند میشه. آخه جیگرم فکر می کنه وقتی ما سر نماز سجده میریم مهر رو بوس می کنیم. سجدشم به روش خودشه. وایستاده از کمر دولا میشه و مهر رو بوس میکنه. ماشاالله به انعطاف بدن.

وقتیم که من چادر سر میکنم و میخوام نماز بخونم میاد زیر چادرم می ایسته و همراه میشینه و پا میشه تا نمازم تمام شه. کلی با این کار ذوق می کنه.

وقتی جیش میکنه زودی میاد پیشمون میگه جیش جیش یعنی جیش کردم عوضم کنین.

البته وقتیم که کهنه یا زیر اندازشو میبینه دو تا پا داره دو تا دیگه هم قرض میگیره و فرار می کنه. اما زودی دستگیر میشه و مجبوره تسلیم بشه.

وقتی یه چیزی رو یواشکی بر میداره پشتش قایم می کنه و وقتی بهش میگیم ریحانه چی گرفتی میگه هیشی هیشی

وقتی بابایی میره سر کار بهش میگیم ریحانه بابایی کو؟ میگه نیش

جدیدا هم چند بار به مادرجون گفته ماماجی

اما چند وقته که همش به مامانیش میگه بابایی. مامانی میگه وقتی از خواب پا میشه و منو پیش خوش نمیبینه با گریه میگه مامانی مامانی و همینکه چشمش به مامانی میافته با خنده میگه بابایی

وقتی موبایل دستش میگیره میگذاره دم گوشش و راه میره و حرف میزنه.

وقتی جیگر یه کار بد میکنه و یکی بهش اخم میکنه سریع میاد جلو و تا جایی که بتونه دستشو میبره پشتش و با تمام قدرت میاره جلو و طرف مقابلو میزنه و هی میگه بد بد. آخه جوجو اصلا توقع نداره کسی دعواش کنه.

وقتی مامانی رو عصبانی می کنه زودی میره بوسش میکنه و الکی میگه مَ مَ یعنی شیر می خوام تا مامانی بیخیال کارش بشه.

بوس

ای بابا بگید ماشاالله، هزار ماشاالله. دخترم خیلی دختر خوبیه. من که عاشقشم. واسه جیگرم دعا کنید تا زودتر خوب بشه و دیگه هیچ اتفاق بدی واسش نیافته. دعا کنید تا همه نی نی ها سالم و تندرست باشن نی نی ما هم سالم باشه و از چشم بد و حسود در امان باشه.

      عشق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)