ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

ماه رمضان مبارک

1391/4/30 16:08
نویسنده : خاله مرمر
493 بازدید
اشتراک گذاری

1سلام سلام صدتا سلام1

اول از همه رسیدن ماه رمضان رو به همه تبریک میگم. امیدوارم تو این ماه همگیمون پیش خدای مهربون آدم واقعی باشیم.1 یا حداقل سعی کنیم تا آدم بشیم. 

ولی خداییش آدم بودن سخته.1 اما ما سعیمون رو می کنیم.

خوش به حال حوا که شوهرش آدم بود.1

از ته دلم آرزو می کنم تو این ماه پر برکت سفره همه بنده های خدا پر برکت باشه. امیدوارم هیچ کس محتاج یه لقمه نون نباشه.

البته میدونم تو این اوضاع و احوال دعای بزرگیه اما پیش خدا کاری نداره.

امیدوارم تو این ماه برکت که جدیداً واسه ما ایرانیها شده ماه گرانی و نگرانی همه چیز به روال عادی برگرده و هیچکس گرسنه نمونه

راستی ماه رمضون امسال سومین سالیه که ریحانه جونی تو جمع ماست.1 البته سال اولش که تو شکم مامانیش بوده و یه جورایی عروس پشت پرده بود. 1سال اول که مامانی روزه نگرفت تا ریحانه جونی اذیت نشه.

سال دوم رو هم مامانی چند روزشو فقط روزه گرفت و چون به ریحانه شیر میداد1 از روزه گرفتن معاف بود.

اما...............1

واما امسال .....................1

مامانی زهی خیال باطل1

شرمنده اخلاق ورزشکاریتیم. امساله رو هیچ جوره نمیتونی در بری.1

باید پا به پای ما روزه بگیری. اصلا چه معنی داره دو سال هی جلو چشم ما غذا میخوردی و دل و جیگر ما رو به غش و ضعف مینداختی؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!1

تو اون دو سال من هر چی میگفتم بابا خواهرم نمیتونه روزه بگیره منم نباید روزه بگیرم. خب آخه بنی آدم اعضای یکدیگرند هیچ کس زیر بار نمی رفت.1

خدایا باور کن من اصلا راضی نیستم تو این گرونی یک ماه مهمونت بشم. قربونت برم بگذار واسه یه وقت دیگه.1

اصلاً وقتی من روزه میگیرم ریحانه هم باید بگیره. یا ریحان روزه میگیره یا در غیر این صورت منم نمیگیرم.1

 

 1

خداجون باور کن شوخی کردم1

به دل نگیریا1

من چیکارم که تو دعوتم کنی و بگم نه1

تو که خودت منو میشناسی.

کلاً هر جا که حرف از غذا و مهمونی باشه با سر میرم.1

اگه امکانش باشه میخوام با خودم چند نفر دیگه رو هم بیارم. . . . .  باور کن . . . . 1

خدا جون دوستت دارم. 1کمکمون کن تو این ماه یه کوچولو آدم بشیم. 1

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله ی نـــــــورا!
1 مرداد 91 18:29
مبــــآرک بآشه امروز ظهر نورا سر میز نشسته و دولپی نآهآر میخوره میگه من روزه م میگم آره خآله کله گنجشکی گرفته بودی یه قاشق دیگه میزاره دهنشو داد میزنه و بآ اخم میگه نه من روزه م فکر کنم ریحانه جونم باید از این روزه ها بگیره