ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

ایشکال نره

1391/8/25 23:50
نویسنده : خاله مرمر
479 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش جیگر طلا که اومده بود خونمون تو اتاق یهو جیش کرد و فرش نجس شد ما هم شستیم. دوباره دو روز بعدش هم روی همون فرش نتونست خودشو کنترل کنه و جیششو زد.1

وقتی بابایی و مامانی بهش اخم کردن

میگفت بابایی ایشکال نَره. بابایی ایشکال نَره1

اونقدر اینو گفت که هممون خندمون گرفت1

دیشبم وقتی آخر شب اومد خونمون بابایی دوچرخشو آورده بود خونمون مادرجون ریحان رو سوار دوچرخه کرد و گفت خودت راه ببر اونم گفت من بلد نیستم1

مادرجون دوباره گفت نه خودت راه ببر بازم ریحان همون جواب رو داد. چند بار که مادرجون گفت خودت راه ببر ریحان عصبانی شد و گفت اِاِاِاِاِاِ بروووووو، خاله مرضی بیا بیا1

الهی خاله فدات بشه که زودی قاطی میکنی1

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دایی رسول
23 تیر 91 9:51
دیدید اینجا هم خاله رو حساب نکرد فقط وقتی مامان گفت خودت ببر دوچرخه رو خاله رو صدا زد بازم خنده ههههااااااااااااااااااااااا