ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

نظرات (9)

مامان میعاد
22 آبان 91 17:40
سلام تو این مدت که من نبودم چقدر اتفاق افتاده امیدوارم که حال بابا بزرگتون تا الان خوب شده باشه و برای مادرتون هم آرزوی سلامتی زودتر دارم. دلم براتون تنگ شده بود حسابی
سارا
22 آبان 91 20:55
بندازززززززززززززززززززززز

میندازمااااا باز نگید چرا انداختی
مامان سيد محمد سپهر
23 آبان 91 10:27
پائيز اومد دوباره برگها شدن ستاره.....دلت نمي خواد تو هم بخوني پيشمون بيا
عزيزم نندازش


ای بابا بالاخره بندازم یا نه؟
خاله حلیمه
24 آبان 91 8:32
بندازش خواهرجان ما راضی کی به کی دلم برات تنگ

انداختماااااااا
رضوان مامان رادین
24 آبان 91 12:23
به به خاله مر مر از روش تهدید استفاده میکنیییییییییییییییییییی
خاله ی نـــــــورا!
24 آبان 91 22:32
خاله چون چرا اینقدر خشانت به کار میبرین؟
نورا این عکسو دیده میگه وبلاگه کیه میگم ریحانه ، میگه میخواد خواهرشو بندازه؟؟؟
نکن بدآموزی داره خاله جان
خوبی؟ ریحانه جونم خوبه؟

قربون نورآ جونم برم. نورا جونم شمام هر وقت مامانی واست داداشی یا آبجی آورد همین کار رو بکن و بگو اگه چیزی که میخوامو ندید میندازمش. باور کن جواب میده
خاله ی نـــــــورا!
24 آبان 91 22:56

روزی 50 بار میگه که من آجی کوچولو میخوام الانم که دیگه فکر میکنه ریحانه هم آبجی داره و حتما بعدا هم قصد داره همین بلا رو به سرش بیاره

نورآ تواناییشو داره. من میدونم. آفرین نورآ جونم.
فعلا خاله رو این مدلی بگیر و بگو اگه واسم آبجی نیارید میندازمش
خاله جون مانع بچم نشو. بگذار به خواسته هاش برسه و بهش کمک کن
خاله ی نـــــــورا!
24 آبان 91 23:07
من چیکارم این وسط؟؟؟
من وسیلهی خوبی نیستم واسه تهدید
همه از خداشونه منو بندازه

خاله پس بگذار بندازه. اینجوری باعث شادیه دل یه ملت میشیا. کلی ثواب داره
بهارنو
25 آبان 91 0:14
حالم خوب است

اما

دلم تنگ آن لحظه هایی شده که میتوانستم از ته دل بخندم


نصف اشباهاتمان ناشي از اين است كه وقتي بايد فكر كنيم،احساس مي كنيم و وقتي كه بايد احساس كنيم
فكر مي كنيم.....!