ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

آب بازی خاله و ریحانه

1391/5/14 2:05
نویسنده : خاله مرمر
1,415 بازدید
اشتراک گذاری

امشب بعد از افطار جیگرطلا همراه مامانی و بابایی اومد خونه مادرجون، مادرجون که از مسجد اومد به بنده پول روزانه داد و از اونجایی که هر چی من میگیرم ریحانه هم باید بگیره به اونم داد. به ریحانه گفتم ریحانه چقدر پول داری؟ گفت: سی تا پنج تا

مامانی گفت ریحانه بزرگ شدی رئیس بانک بشو.1 مادرجون گفت انشاالله میشه، ریحانه هم زودی گفت ایشاالله میشه. اما بعدش مامانی پشیمون شد و گفت نه نخواستیم. الان همه دارن اختلاس میکنن نمیخواد رئیس بانک بشی1.

همه نشسته بودیمو حرف میزدیم که ریحانه همش میرفت رو شکم بابایی و راه میرفت. بچم شکم بابایی رو با تردمیل اشتباه گرفته بود1. بابایی دستاشو گرفت و گفت یه طناب بیارین دستاشو ببندم. ریحانه هم هی می گفت تُمک (کمک)1

یه کم که گذشت دیدیم ریحانه همش تنشو میخوارونه. مادرجون گفت ببریدش حمام تنشو آب بزنین که مامانی پشت کرد و منو نگاه کرد1، یعنی پاشو ببرش.

بنده هم که هلاک آب بازی زودی رفتم بساطمو جمع کردمو با ریحانه راهی حمام شدیم.1

تو حمام هر بار که خواستم سرشو بشورم جیغ میزد و می گفت آب بازی کنم، نکن، درد میکنه1 وقتی رو سرش آب میریختم دقیقاً این شکلی میشد1

به زحمت دو بار سرشو شستم. یهو ریحانه گفت اییییی سوسک. سرمو بلند کردم دیدم خاله سوسکه سلانه سلانه در حال راه رفتن رو دیواره حمامه1. بنده هم با سلاح سردم (دمپایی) به خاله سوسکه شبی خون زدم.1 اونقده محکم زدم تو مخش که دل و جیگرش زد بیرون1( الان خوب تصور کنید تا بفهمید چی میگم1)  همچین آدم خشنی ام من خخخخخخخخخ1

بعدم خوش و خرم با ریحانه مشغول آب بازی شدیم1

اما بعد از این عملیات همش احساس میکردم آدم مهمی شدم که به تنهایی سوسکه رو از پا در آوردم.1

از حمام که اومدیم بیرون ریحانه سرخ شده بود1. اما حیف که دوربین دم دستم نبود تا ازش عکس بگیرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ی نـــــــورا!
14 مرداد 91 1:49
این جوجه خوشکلآ چرآ دوست ندآرن سرشون رو بشوریم آیـــآ ؟؟؟ مآ هم به هزآر و یک ترفند این مهم رو انجـآم میدیم اما بآز آخرش جیغ نـورآ بلند میشه
خـــآلهـ دمت گرم چطوری سوسکه رو کشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من اگه بــودم سکته میکردم همون وسط
به افتخـــآر خآله ی شجآع


ممنون خاله، من متعلق به همه شمام، بدخواه مدخواه داری آلبوم بده قبرستون تحویل بگیر
خاله ی نـــــــورا!
14 مرداد 91 11:05
ایول بــــآمرآم ... کَرِتیم مـــآ
مامانی ریحانه
16 مرداد 91 18:44
مزرعه هندوانه . خین و خین ریزی شد .