ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

ارتباط مستقیم از مشهد مقدس

1393/8/29 21:01
نویسنده : خاله مرمر
963 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام به خانم خانمای خودم

خانم طلایی که حالا دیگه مهد میره و کلی چیزای خوب یاد گرفته

سلام به همه دوستای مهربونی که خیلی وقته نشده بهشون سر بزنم

صدای منو از مشهد مقدس دارین

بعععععععععععععله . . . . اینجوریاست. . . . .

خاله مرمر به دانشگاه میرود. . . بالاخره شاخ غول رو شکستم و ارشد قبول شدم. . . اونم مشهد در کنار امام رضا

دو ماهه که اومدم مشهد و الانم تک و تنها تو خونم نشستم و وبلاگ جیگرمو آپ میکنم.

بعد از یه ماه که خونه دوستم موندمو کلی دنبال خونه گشتم بالاخره اینجا رو پیدا کردم و چند روز بعد از قولنامه مادرجون و پدرجون اومدن پیشم. . . چند روز بعدشم جیگرطلا و بابا و مامانی به همراه خاله اکرم و عمو سعید و فاطمه زهرا و خاله حلی اومدن پیشمون. . .تاسوعا و عاشورا رو با هم بودیم و روزای خوبی بود. . . 

وای که چقد دلم واسه جیگرم تنگ شده بود

ساعت 3 شب بود که رسیدنو وقتی بغلش کردم محکم بغلم کرد و کاملا تو چهرش دلتنگیشو میشد دید. . .

شبم گفت میخوام پیش خاله مرمر بخوابم و سفت بغلم کرد و همشم میگفت خاله بغلم کن. . . 

صبح که بیدار شدیم همونجور تو بغلم واسم کلمات انگلیسی که یاد گرفته بود رو گفت و شعر دوازده امام رو خوند. . .حرفا و حرکاتش کاملا نشون میداد که از وقتی رفته مهد خیلی بزرگ شده. . . 

وقتی میرفتن بهش گفتم به بابایی بگو زودی بیارتت پیشم

چند روز بعدش که با مامانی حرف میزدم میگفت روزی ده بار ریحانه میگه خاله مرمر گفت زود بیا پیشم منو ببرین پیشش. وقتی هم میگن نه شاکی میشه

حالا این روزا ریحانه خانمی و مامانی و بابایی اثاثشونو جمع کردن و رفتن خونه مادرجون. . . آخه خونشون مشکل دار شده

از خونه عمو حسین لوله آب ترکیده و کسی پیگیری نکرده، حالا هم آب کل سقفو گرفته و همه جای سقف خونه ریحانه خانمی سوراخ شده و آب میریزه

مامانی این روزا خیلی ناراحته که حقم داره. . . به خاطر سهل انگاری دیگران اونا آواره شدن. . .حالا امیدوارم هرچه زودتر درست بشه و با خیال راحت برگردن خونشون

ریحانه خانم آماده برای مهد

کیف مهد

کار دستیا

کتابا

 

پسندها (3)

نظرات (3)

غریبه آشنا!
4 آذر 93 22:25
بله...
خاله مرمر
پاسخ
بععععله
آتـریســـا جون
29 دی 93 20:33
ریحــــانه جون بی معرفت چرا دیگه به ما سر نمیزنی دلتنگتیم خو
مامان صدف
12 اسفند 93 9:21
زیارت قبول ریحانه جون. ایشالله زیارت کربلا و مکه